جدول جو
جدول جو

معنی نمزت بازی - جستجوی لغت در جدول جو

نمزت بازی
نامزد بازی، عمل معاشقه ی دختران و پسران پیش از عقد رسمی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مفت بازی
تصویر مفت بازی
مفت باختن، چیزی را به رایگان از دست دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غمزه بازی
تصویر غمزه بازی
غمزه کردن، اشاره کردن با چشم و ابرو از روی ناز و کرشمه، برای مثال می کرد به وقت غمزه بازی / بر تازی و ترک ترک تازی (نظامی - لغت نامه - غمزه بازی)
فرهنگ فارسی عمید
(غَ زَ / زِ)
غمزه کردن. رجوع به غمزه و غمزه کردن شود:
میکرد بوقت غمزه بازی
بر تازی و ترک ترکتازی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ زَ / زِ)
مشق و اعمال ورزشی و لشکری با نیزه. نوعی ورزش برای آموختن اعمال نیزه. (یادداشت مؤلف). عمل نیزه باز:
چو بالای نیزه درازی گرفت
در آن معرکه نیزه بازی گرفت.
نظامی.
در قلب نیزه بازی مژگان آن پری
خونریز آن دو چشم نظربازم آرزوست.
کمال خجندی (از آنندراج).
، کلاشی با فنون مخصوصه. عمل ستدن چیزی از مردمان به زرنگی. عمل نیزه باز. (از یادداشتهای مؤلف). رجوع به نیزه باز (معنی دوم) شود
لغت نامه دهخدا
(مُ)
مشت زنی. عمل مشت باز در مسابقه یا ورزش مشت. بکس بازی
لغت نامه دهخدا
(مَ)
عمل مست. اعمالی همانند اعمال مستان. حرکاتی به گونۀ مستان.
- مست بازی درآوردن، کمی مشروب نوشیدن و خود را به مستی زدن. تقلید مستان درآوردن در غیرحالت مستی.
- ، مست بودن و حرکات مستانه کردن. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
حالت و چگونگی مفت باز. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مدخل قبل شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از غمزه بازی
تصویر غمزه بازی
غمزه کردن اشاره به چشم و ابرو کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوبت بازی
تصویر نوبت بازی
نیابه بازی داو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیزه بازی
تصویر نیزه بازی
عمل نیزه باز
فرهنگ لغت هوشیار
مست بازی درآوردن، کمی مشروب نوشیدن و خود را بمستی زدن تقلیدمستان را درآوردن در غیر حالت مستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشت بازی
تصویر مشت بازی
بوکس بازی
فرهنگ لغت هوشیار
ناز کردن: دلم خسته ناز تست ای نیازی که روزی نیاسایی او ناز بازی (عثمان مختاری)
فرهنگ لغت هوشیار
مشت زنی، بوکس
فرهنگ واژه مترادف متضاد
نامزد بازی
فرهنگ گویش مازندرانی